و جایگزینی آن در آینده ULSFO، به این معنی که هزینه های عملیاتی یک کشتی می تواند به طور چشمگیری افزایش یابد اگر رویکرد تعویض سوخت اعمال شود. از طرف دیگر، مالک کشتی ممکن است سیستم اسکرابر را نیز نصب کند که اکثریت گوگرد موجود در اگزوز را جذب میکند و بنابراین کشتی را قادر میسازد تا به استفاده از HFO ارزان در داخل خرید کف شوی و خارج از ECA ادامه دهد. با این حال، هزینه های سرمایه ای نصب اسکرابر قابل توجه است. آخرین گزینه استفاده از گاز طبیعی مایع (LNG) به عنوان سوخت برای سیستم محرکه کشتی است. مشابه روش اسکرابر، گزینه LNG می تواند به طور موثر از مصرف MGO گران قیمت در ازای سرمایه گذاری اولیه قابل توجه جلوگیری کند. علاوه بر این، رویکرد LNG از مشکلات دیگری مانند نیاز به فضای زیاد و محدودیتهای عرضه در بنادر نیز رنج میبرد.
از آنجایی که سه گزینه مزایا و معایب متفاوتی دارند و سرمایهگذاری در فناوریهای خاص غیرقابل برگشت است، انتخاب روش کنترل انتشار گوگرد برای یک شرکت کشتیرانی حیاتی و پیچیده میشود. انتخاب از بین سه فناوری کاهش عمدتاً به مبادله بین هزینه های ثابت آنها (به عنوان مثال، هزینه های سرمایه و هزینه های تعمیر و نگهداری) و هزینه های متغیر (هزینه های سوخت) بستگی دارد. اولی نسبتاً واضح است، در حالی که دومی نامشخص است. هزینه سوخت یک کشتی تحت تأثیر الگوی قایقرانی آن، از جمله تصمیمات مسیر و سرعت است. چنین الگوهایی ممکن است پس از انتخاب یک روش کنترل انتشار خاص تغییر کنند. انگیزه اصلی این مقاله بررسی تأثیر الگوی قایقرانی کشتی بر انتخاب روش انطباق ECA است زیرا این یک تصمیم پرهزینه و غیرقابل برگشت است.
مجموعه مقالات محکمی در مورد انتخاب فناوری کاهش انتشار گوگرد وجود دارد. رن و لوتزن (2015) یک رویکرد چند معیاره را برای کمک به تصمیم گیرندگان در یک شرکت حمل و نقل برای انتخاب پایدارترین فناوری کاهش انتشار برای همه مقررات زیست محیطی موجود پیشنهاد می کنند. بالاند و همکاران (2013) یک مدل برنامهریزی تصادفی دو مرحلهای را برای تصمیمگیری در مورد انتخاب فناوریهای کاهش انتشار برای یک دوره زمانی معین توسعه دادند تا کشتی بتواند به مقرون به صرفهترین روش با مقررات انتشار هوا مطابقت داشته باشد. این مدل شامل در نظر گرفتن تعامل بین فن آوری های مختلف کاهش و عدم قطعیت های کاهش آلودگی هوای مختلف موجود است.
و جایگزینی آن در آینده ULSFO، به این معنی که هزینه های عملیاتی یک کشتی می تواند به طور چشمگیری افزایش یابد اگر رویکرد تعویض سوخت اعمال شود. از طرف دیگر، مالک کشتی ممکن است سیستم اسکرابر را نیز نصب کند که اکثریت گوگرد موجود در اگزوز را جذب میکند و بنابراین کشتی را قادر میسازد تا به استفاده از HFO ارزان در داخل خرید کف شوی و خارج از ECA ادامه دهد. با این حال، هزینه های سرمایه ای نصب اسکرابر قابل توجه است. آخرین گزینه استفاده از گاز طبیعی مایع (LNG) به عنوان سوخت برای سیستم محرکه کشتی است. مشابه روش اسکرابر، گزینه LNG می تواند به طور موثر از مصرف MGO گران قیمت در ازای سرمایه گذاری اولیه قابل توجه جلوگیری کند. علاوه بر این، رویکرد LNG از مشکلات دیگری مانند نیاز به فضای زیاد و محدودیتهای عرضه در بنادر نیز رنج میبرد.
از آنجایی که سه گزینه مزایا و معایب متفاوتی دارند و سرمایهگذاری در فناوریهای خاص غیرقابل برگشت است، انتخاب روش کنترل انتشار گوگرد برای یک شرکت کشتیرانی حیاتی و پیچیده میشود. انتخاب از بین سه فناوری کاهش عمدتاً به مبادله بین هزینه های ثابت آنها (به عنوان مثال، هزینه های سرمایه و هزینه های تعمیر و نگهداری) و هزینه های متغیر (هزینه های سوخت) بستگی دارد. اولی نسبتاً واضح است، در حالی که دومی نامشخص است. هزینه سوخت یک کشتی تحت تأثیر الگوی قایقرانی آن، از جمله تصمیمات مسیر و سرعت است. چنین الگوهایی ممکن است پس از انتخاب یک روش کنترل انتشار خاص تغییر کنند. انگیزه اصلی این مقاله بررسی تأثیر الگوی قایقرانی کشتی بر انتخاب روش انطباق ECA است زیرا این یک تصمیم پرهزینه و غیرقابل برگشت است.
مجموعه مقالات محکمی در مورد انتخاب فناوری کاهش انتشار گوگرد وجود دارد. رن و لوتزن (2015) یک رویکرد چند معیاره را برای کمک به تصمیم گیرندگان در یک شرکت حمل و نقل برای انتخاب پایدارترین فناوری کاهش انتشار برای همه مقررات زیست محیطی موجود پیشنهاد می کنند. بالاند و همکاران (2013) یک مدل برنامهریزی تصادفی دو مرحلهای را برای تصمیمگیری در مورد انتخاب فناوریهای کاهش انتشار برای یک دوره زمانی معین توسعه دادند تا کشتی بتواند به مقرون به صرفهترین روش با مقررات انتشار هوا مطابقت داشته باشد. این مدل شامل در نظر گرفتن تعامل بین فن آوری های مختلف کاهش و عدم قطعیت های کاهش آلودگی هوای مختلف موجود است.